باز باران نه نگویید با ترانه می سرایم این ترانه جور دیگر

باز باران بی ترانه دانه دانه بر بام خانه

یادم آید روز باران پا به پای بغض سنگین تلخ و غمگین دل شکسته اشک ریزان عاشقی سرخورده بودم

می دریدم قلب خود را

دور می گشتی تو از من

با دو چشم خیس و گریان

می شنیدم از دل خود این نوای کودکانه

پر بهانه زود برگردی به خانه

یادت آید هستی من آن دل تو جار می زد

این ترانه باز باران باز می گردم به خانه

دوستدار شما...اسما

نظرات شما عزیزان:

شیرو نیما

ساعت12:54---24 دی 1392

نمی دونی تو این روزا چقدر از زندگی سیرم



دارم می میرم از اینکه تو رفتی و نمی میرم







نمی دونی تو این روزا چقدر یاد تو می افتم



ته دنیام نزدیکه نگاه کن کی بهت گفتم







کجا باید برم بی تو، تویی که قدّ ِ دنیامی



که هر جایی رو می بینم نبینم پیش چشمامی







برم هر جای این دنیا شبم با بغض دمسازه



آخه هر جا یه چیزی هست منُ یاد تو بندازه







نمی دونم تو این برزخ کی از این درد می میرم



نمی دونم چرا یک شب فراموشی نمی گیرم







منُ اینجا بکُش وقتی قراره تازه رویا شی



اگه تا آخر دنیا قراره تو دلم باشی....
پاسخ:ممنونم نیمای عزیزم

جواد

ساعت13:44---23 دی 1392

باز باران با مهربانی
دریای خوبی,تو جاودانی
باز باران بر شقایق
دشتی از لاله ی عاشق
باز باران بی بهانه
یاد کردن تو بی نشانه
اجی گلی باران مهربانی قشنگ بود

شیرو

ساعت11:28---23 دی 1392

- [ایمیل]

دوستت دارم
پاسخ:خیلی ممنون♥♥♥

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: